[ورس یک]
تیر کشید تاول پام
وقتی رسیدم آخر رام
من همون گوزن وحشی بودم
که دادم قله رو به دشت پروانه ها
سرما چشامو خیس کرده
صدام می زنه گرما
نگاه می کنم پرواز عجیب پروانه ها رو
بی خبر از اینکه گرما شکار بود
توی مه، وقتی که مرد امیدم
یه دختر که گل می آورد رو دیدم
اومد با خنده به سمت من اما
یه مرتبه یه گلوله خورد تو سینم
خون زد از تو شاهرگ راهم
فهمیدم سقوطه آخر راهم
سر خوردم تو دوره ی سقوط
افتادم تو دامنه ها
دوره ی بیمار ویران
شغالا در حال نگاه به شیران
زنده موندم تا بقهمی
زنده است هیپ هاپ ایران
بگو برسه این قصه تو باد
به گوش اون که نشسته تو خاک
دیواری که پر بشه از گلوله
می شه یه نطفه گوزن هر خشت سوراخش
مستقل نغمه های لخت
وزن حضور نعره های سرخ
می فهمی معنی حضور رو
وقتی کوه میومد پایین از پنجه های گرگ
اگه شرور بودی عملا
می فهمیدی چی می گم حضور بودی عملا
که هر نفس یعنی حضور
با هر قدم رو به سقوط
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
[ورس دو]
پیکانای آتیش از تو کمون
رها شدن شهر شد پر خون
توی گندما پر شده دود
از گاوا فقط چند تا جمجمه موند
سوارا با شمشیر رقصون و فریاد
یه بچه ی کوچیک رو سرسره سوخت
مادر با جیغ و رعشه و تنها
بین چند تا سوار مست دور شده بود
بعد خط سم اسب ها و قصه ی جنگ
خورشید می رقت آهسته به غرب
یه پیرزن نشسته رو سنگ
دستهاش سایه بون چشمشه غرق
شده تو مسیر آغشته به جنگ
آخرین سوار که ناپدید شد
خندید رسید کالسکه ی مرگ
تو این کویر دور ، امروز زمینه خون
اما نتیجه اونجوره ، که قبیله روزی
از زیر پوست ، می زنه بیرون
با یه طوفانی شبیه به دود
هر سوار جریح به خون
اون بذری که می کاشت رو ندیده بود
روزی که بشه سقف قبیله خورد
پره از غریبه هایی که بازم غریبه موندن
خورد و سیاه مثل کمر تازیانه
با لباسای سرخ وسط گاومیشا
نگو از میوه ی امید اصلا
به اونایی که زمین جنگ رو شخم می زدن
مرگ اینارو گفت و نشست
پیرزن تایید کرد با تاکید سر
من تو دامنه یادم رفت زخمام رو
آخرین تصویر محو میشه مرگ
اگه شرور بودی می دیدی
ارتفاع چه سرده به ترس خو می گرفتی
بهتره که بجنگی ، ترکش شر
تا ته توی خنده ی زردتون
رفته چه نرم ، پرده بدر
بهتره که بکنی تن نفس خسته ی بی رمق
یه قلبی که نبضی نداره بزار در بره شر
پاهای من می شه گرم
علی سورنا می خونه سر بده سر
رسانه منم گفته بودم بزنه خاموش
رو چه غربه چه شرق
بزار خط بکشن روم ، براز خط بکشن روم
تو این نژاد پرستای خنده به لحن
ماییم زبون هیپ هاپ با لهجه ی رپ
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
تیر کشید تاول پام
وقتی رسیدم آخر رام
من همون گوزن وحشی بودم
که دادم قله رو به دشت پروانه ها
سرما چشامو خیس کرده
صدام می زنه گرما
نگاه می کنم پرواز عجیب پروانه ها رو
بی خبر از اینکه گرما شکار بود
توی مه، وقتی که مرد امیدم
یه دختر که گل می آورد رو دیدم
اومد با خنده به سمت من اما
یه مرتبه یه گلوله خورد تو سینم
خون زد از تو شاهرگ راهم
فهمیدم سقوطه آخر راهم
سر خوردم تو دوره ی سقوط
افتادم تو دامنه ها
دوره ی بیمار ویران
شغالا در حال نگاه به شیران
زنده موندم تا بقهمی
زنده است هیپ هاپ ایران
بگو برسه این قصه تو باد
به گوش اون که نشسته تو خاک
دیواری که پر بشه از گلوله
می شه یه نطفه گوزن هر خشت سوراخش
مستقل نغمه های لخت
وزن حضور نعره های سرخ
می فهمی معنی حضور رو
وقتی کوه میومد پایین از پنجه های گرگ
اگه شرور بودی عملا
می فهمیدی چی می گم حضور بودی عملا
که هر نفس یعنی حضور
با هر قدم رو به سقوط
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
[ورس دو]
پیکانای آتیش از تو کمون
رها شدن شهر شد پر خون
توی گندما پر شده دود
از گاوا فقط چند تا جمجمه موند
سوارا با شمشیر رقصون و فریاد
یه بچه ی کوچیک رو سرسره سوخت
مادر با جیغ و رعشه و تنها
بین چند تا سوار مست دور شده بود
بعد خط سم اسب ها و قصه ی جنگ
خورشید می رقت آهسته به غرب
یه پیرزن نشسته رو سنگ
دستهاش سایه بون چشمشه غرق
شده تو مسیر آغشته به جنگ
آخرین سوار که ناپدید شد
خندید رسید کالسکه ی مرگ
تو این کویر دور ، امروز زمینه خون
اما نتیجه اونجوره ، که قبیله روزی
از زیر پوست ، می زنه بیرون
با یه طوفانی شبیه به دود
هر سوار جریح به خون
اون بذری که می کاشت رو ندیده بود
روزی که بشه سقف قبیله خورد
پره از غریبه هایی که بازم غریبه موندن
خورد و سیاه مثل کمر تازیانه
با لباسای سرخ وسط گاومیشا
نگو از میوه ی امید اصلا
به اونایی که زمین جنگ رو شخم می زدن
مرگ اینارو گفت و نشست
پیرزن تایید کرد با تاکید سر
من تو دامنه یادم رفت زخمام رو
آخرین تصویر محو میشه مرگ
اگه شرور بودی می دیدی
ارتفاع چه سرده به ترس خو می گرفتی
بهتره که بجنگی ، ترکش شر
تا ته توی خنده ی زردتون
رفته چه نرم ، پرده بدر
بهتره که بکنی تن نفس خسته ی بی رمق
یه قلبی که نبضی نداره بزار در بره شر
پاهای من می شه گرم
علی سورنا می خونه سر بده سر
رسانه منم گفته بودم بزنه خاموش
رو چه غربه چه شرق
بزار خط بکشن روم ، براز خط بکشن روم
تو این نژاد پرستای خنده به لحن
ماییم زبون هیپ هاپ با لهجه ی رپ
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
لطفا نظر خود را بنویسید